logotype
  • صفحه اصلی
  • دوره‌ها آموزشی
    • دوره خصوصی BPM
      • دوره آنلاین 18 ساعته bpm
      • دوره آنلاین 25 ساعته bpm
    • دوره ASAP
  • وبلاگ آموزشی
    • آموزش‌های رایگان
    • آموزش‌های اشتراکی
  • درباره ما
  • تماس با ما

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

ورودعضویت
logotype
  • صفحه اصلی
  • دوره‌ها آموزشی
    • دوره خصوصی BPM
      • دوره آنلاین 18 ساعته bpm
      • دوره آنلاین 25 ساعته bpm
    • دوره ASAP
  • وبلاگ آموزشی
    • آموزش‌های رایگان
    • آموزش‌های اشتراکی
  • درباره ما
  • تماس با ما

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.

ورودعضویت
  • صفحه اصلی
  • دوره‌ها آموزشی
    • دوره خصوصی BPM
      • دوره آنلاین 18 ساعته bpm
      • دوره آنلاین 25 ساعته bpm
    • دوره ASAP
  • وبلاگ آموزشی
    • آموزش‌های رایگان
    • آموزش‌های اشتراکی
  • درباره ما
  • تماس با ما
logotype
ورود  /  ورود
logotype
  • صفحه اصلی
  • دوره‌ها آموزشی
    • دوره خصوصی BPM
      • دوره آنلاین 18 ساعته bpm
      • دوره آنلاین 25 ساعته bpm
    • دوره ASAP
  • وبلاگ آموزشی
    • آموزش‌های رایگان
    • آموزش‌های اشتراکی
  • درباره ما
  • تماس با ما
خرداد 1401
صفحه اصلی 1401 خرداد
مقالاتامیرمسعود مناف‌زادهخرداد 1, 1401
مقاله را به اشتراک بگذارید:توییترفیس بوکپینترستلینکدین
550 چشم انداز
36 پسندیدن

مدل های مرجع چیست و انواع آن کدام هستند؟

مقدمه

مدل های مرجع امروزه به‌طور گسترده‌ای به‌وسیله معماران سیستم‌های سازمانی در بخش عمومی و بخش‌هایی نظیر مخابرات و امور دفاعی به کار می‌روند.

پروژه‌های بهبود فرآیندهای کسب و کار نیز معمولاً مستلزم به‌کارگیری اصول بازطراحی و بازمهندسی فرآیندها هستند.

یکی از راهبردهای مؤثر برای حصول اطمینان از این‌که بازبینی و طراحی فرآیندها به بهترین شکل انجام می‌شوند، استفاده از مدل های مرجع برای فرآیندهای معیار است. لذا آگاهی از مدل های مرجع و انواع آن‌ها برای مهندسین صنایع و به‌ویژه کارشناسان فرآیندهای کسب و کار بسیار کاربردی است. برای این منظور با ادامه مطلب همراه باشید.

 

منظور از مدل های مرجع چیست؟

مدل های مرجع چارچوب‌هایی هستند که اجزای کارکردی کسب و کار و ارتباطات بین آن‌ها را نشان می‌دهند. بنابراین، مدل های مرجع را می‌توانیم چارچوب‌های مفهومی توصیفی بدانیم که زبان مشترکی را برای درک کردن اجزای سیستم‌ها و روابط مهم آن‌ها فراهم می‌کنند.

استفاده از این مدل‌ها به‌ویژه زمانی مفید است که گروهی از متخصصان با پیشینه‌های علمی و فنی بسیار متفاوت گرد هم بیایند تا درباره طراحی یا بهبود سیستم‌های کسب و کار چاره‌اندیشی کنند. مدل های مرجع را نمی‌توانیم مجموعه‌ای گام به گام از دستورالعمل‌ها بدانیم.

آن‌ها صرفاً به‌عنوان راهنمایی برای تصمیم‌گیری درباره فرآیندها عمل می‌کنند و باید برای سازگاری با نیازهای کسب و کارتان تصحیح و سفارشی شوند.

 

چرا به‌کارگیری مدل های مرجع برای طراحی یا بهبود فرآیندهای کسب و کار مفید است؟

  • آن‌ها نقطه شروعی را برای رسمی کردن شیوه‌ها در یک حوزه کسب و کار تعیین می‌کنند. مدل های مرجع فرآیند در صنایع مختلف قابل تعمیم هستند. بنابراین، بهتر است مدلی را پیدا کنید که بیشترین تناسب را با کسب و کار یا حوزه کاریتان داشته باشد.
  • مدل های مرجع نشان‌دهنده شیوه‌های متداول به کار گرفته شده به‌وسیله سایر کسب و کارها هستند و می‌توانند به کسب و کارتان کمک کنند تا از تجربیات دیگران بهره‌مند شود.
  • آن‌ها زبانی مشترک برای اجزای فرآیندی فراهم می‌کنند و ممکن است برای ساخت مخازن فرآیندی، آموزش کارکنان و برنامه‌ریزی چارچوب پروژه‌ها استفاده شوند.

 

معروف‌ترین این مدل‌ها در جهان کدامند؟

APQC

  • APQC: این مدل در اوایل دهه 1990 توسط مرکز بهره‌وری و کیفیت آمریکا (APQC) ایجاد شد و نسخه فعلی آن بیش از 1000 فرآیند کسب و کاری مرتبط را دربر می‌گیرد. چارچوب طبقه‌بندی فرآیندی APQC از مدل های مرجعی است که طبقه‌بندی جامعی از فرآیندهای عملیاتی و نیز فرآیندهای مدیریت و پشتیبانی عرضه می‌کند. این مدل با محک زدن عملکرد سازمانی‌تان با سازمان‌های الگو بدون توجه به صنعت، اندازه یا مکان آن، از چارچوبی بهینه برای توصیف و مقایسه فرآیندهای کسب و کار استفاده می‌کند.

 

eTOM

  • eTOM: نقشه عملیات پیشرفته تلکام (eTOM: enhanced Telecom Operations Map) یکی دیگر از این مدل های فرآیندهای کسب و کاریِ صنعت ارتباطات است. این مدل شرح مفصلی از فرآیندهای کسب و کاری را برای عرضه‌کنندگان خدمات مخابراتی بر اساس سلسله مراتبی چهارسطحی ارائه می‌دهد.

 

ITIL

  • ITIL: کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات (ITIL: Information Technology Infrastructure Library) چارچوب فرآیندی برای مدیریت خدمات فناوری اطلاعات است که سازمان‌های خدمات فناوری اطلاعات حرفه‌ای به‌طور گسترده‌ای از آن استفاده می‌کنند. نسخه فعلی این مدل ITILv3 است که در سال 2007 منتشر و در سال 2011 به‌روز شده است. ITIL از مدل های مرجعی است که استانداردی واقعی برای سیستم‌های فناوری اطلاعات تعریف می‌کند. این مدل فرآیندهای کلیدی استاندارد، مفاهیم و اصول، نقش‌ها و مسئولیت‌های کلیدی را بر اساس شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) و چک‌لیست‌ها، در پنج حوزه مختلف توصیف می‌کند.

 

نتیجه‌گیری

این مدل‌ها ابزاری بسیار کاربردی برای مهندسین صنایع و کارشناسان کسب و کاری هستند که می‌خواهند تمام اجزای فرآیندی کسب و کار را با توجه کامل بر ارتباطات کلیدی آن‌ها شناسایی کنند. این مدل‌ها در حوزه‌های تخصصی مختلفی عرضه شده‌اند و در واقع، دیکته‌کننده روش یا چارچوب خاصی نیستند.

بلکه مرجعی هستند که الگوهایی از بهترین شیوه‌های عملکردی را در یک مجموعه عرضه می‌کنند. از مدل های مرجع می‌توانیم برای بهینه‌سازی و بهبود فرآیندهای کسب و کار و شناسایی سطوح روابط و شاخص‌های کلیدی عملکرد در پروژه‌ها کمک بگیریم.

 

منابع

  • https://enfocussolutions.com/using-a-process-reference-model-for-defining-software-requirements/
  • https://www.businessanalystlearnings.com/blog/2015/8/10/process-reference-models-why-you-should-use-one
  • https://ebrary.net/21783/management/business_process_reference_models
  • https://alexhardisty.wordpress.com/2015/07/08/reference-models-what-are-they-and-why-do-we-need-them/

بیشتر بخوانید
مقالاتامیرمسعود مناف‌زادهاردیبهشت 23, 1401
مقاله را به اشتراک بگذارید:توییترفیس بوکپینترستلینکدین
386 چشم انداز
32 پسندیدن

کارشناس فرآیند های کسب و کار یا مدیر محصول

مقدمه

کارشناس فرآیندهای کسب و کار(BPM) در کنار مدیر محصول، روش‌های تولید محصول یا ارائه خدمات را بهینه می‌کنند.

اما هر یک از این نقش‌ها را در کجای زنجیره ارزش سازمان باید بجوییم؟ ارتباط کار مدیر محصول با کارشناس فرآیندهای کسب و کار در یک مجموعه بزرگ را چگونه می‌توانیم ترسیم کنیم؟

در ادامه مطلب، قصد داریم به این دو جایگاه بسیار پر اهمیت در کسب و کار بپردازیم و نقاط عطف مسئولیت‌های هر کدام را بشناسیم. با ما همراه باشید.

 

کارشناس فرآیند های کسب و کار چه کسی است و چه کاری انجام می‌دهد؟

اغراق نیست اگر بگوییم کارشناس فرآیندهای کسب و کار ارزش و اهمیت شناسایی فرآیندها را برای تحقق اهداف کسب و کار بیشتر از مدیران تشخیص می ‌دهد.

چرا که کارشناس فرآیندهای کسب و کار، اثربخشی فرآیندها را ارزیابی می ‌کند و پیشنهاداتی برای بهبود ارائه می‌دهد.

چنین بهبودهایی می ‌توانند شامل سناریوهای سراسری شرکت یا مسائل خاصی در سطح کارکنان باشند.

بنابراین، این کارشناسان افرادی هستند که تحلیل، کمّی ‌سازی، و اندازه‌ گیری بهره ‌وری فرآیندهای کسب و کار را بر عهده دارند.

با این توصیف، مهم‌ترین وظایف کارشناس فرآیندهای کسب و کار را در موارد زیر می ‌توانیم خلاصه کنیم.

  • رصد کردن موقعیت ‌های ضعف فرآیندی که خطر گسست زنجیره را در پی دارند و پیشنهاد دادن راه‌کارهای بهبود.
  • کمک کردن به سازمان جهت تطبیق فرآیندهای کسب و کار با نیازهای متحول مشتریان.
  • گردآوری اطلاعات سازمانی به‌منظور ارزیابی فرآیندهای کسب و کار، مستندسازی و تعیین کمیت. کارشناس فرآیندهای کسب و کار تعیین می‌ کند که کدام اجزای فرآیندی بهره‌وری دارند.
  • آموزش کارکنان برای استفاده کردن مؤثر از راه‌ کارهای جدید شرکت اعم از تدوین محتوای آموزشی و انتقال اطلاعات آموزشی.

 

مهارت ‌های کارشناس فرآیندهای کسب و کار کدامند؟

کارشناس فرآیندهای کسب و کار  برای انجام مطلوب وظایف، مجموعه مهارت ‌های زیر را لازم دارد:

  • برنامه ‌ریزی راهبردی
  • حل مسئله
  • تجزیه و تحلیل گردش کار
  • طراحی فرآیند
  • مدیریت پروژه
  • رهبری تیم
  • مدیریت ارتباطات
  • مستندسازی و کمّی ‌سازی

نقش مدیر محصول در کسب و کار چیست؟

مدیر محصول کسی است که نیاز مشتریان و اهداف بزرگ ‌تری را که یک محصول یا خدمت می ‌تواند برآورده کند، شناسایی می ‌کند.

تعیین می ‌کند که دورنمای موفقیت محصول چگونه است و تیمی را گرد هم می ‌آورد تا آن چشم ‌انداز را به واقعیت تبدیل کنند.

بنابراین، مدیر محصول جهت‌ گیری تولید محصول یا ارائه خدمات را با تحقیق، تعیین چشم‌انداز، هم ‌سویی و اولویت ‌بندی تعریف می ‌کند. صاحب محصول باید با تیم توسعه همکاری نزدیکی داشته باشد.

 

مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های مدیر محصول کدامند؟

  • داده ‌ها را جمع ‌آوری می‌ کند تا ایده ‌هایی برای محصولات و ویژگی ‌های جدید ارائه دهد؛ از جمله مدیریت ایده ‌ها و تصمیم‌ گیری درباره این‌که کدام یک ارزش کار کردن را دارد.
  • داده ‌های بازار و رقبا را برای ایجاد محصولاتی مطابق با استانداردهای فعلی صنعت تجزیه و تحلیل می ‌کند.
  • چشم ‌انداز، نقشه راه و موقعیت محصول را تعریف می‌ کند.
  • دیدگاه محصول را به تیم ‌های فروش و بازاریابی محصول و کارشناس فرآیندهای کسب و کار منتقل می ‌کند تا سهم بازار محصول را به دست آورند.
  • بین نیازمندی ‌های مشتریان و محدودیت ‌های تعریف شده توسط ذینفعان تعادل برقرار می‌کند.
  • بر محصول در طول چرخه عمر آن نظارت دارد.

شباهت‌ها و تفاوت ‌های کار کارشناس فرآیندهای کسب و کار و مدیر محصول چیست؟

هر دو نقش کارشناس فرآیندهای کسب و کار و مدیر محصول به نوعی با فرآیندها، چشم‌انداز، طراحی و بهینه‌سازی محصولات یا خدمات سر و کار دارند.

اما کارشناس فرآیندهای کسب و کار عمدتاً به تحلیل سیستم ‌ها و روان ‌سازی عناصر فرآیندی می ‌پردازد.

درحالی‌که مدیر محصول عمدتاً در سازمان ‌هایی که از اسکرام استفاده می ‌کنند، نقشی پررنگ دارد. مدیر محصول بیشتر از جنبه مدیریت امور مختلف محصولات و خدمات با توجه به شاخصه ‌های بازار، رقبا و ذینفعان، متناسب با اهداف راهبردی کسب و کار فعالیت می ‌کند.

 

نتیجه‌گیری

در این مطلب به مهم‌ ترین ویژگی ‌های مهارتی کارشناس فرآیندهای کسب و کار و مدیر محصول پرداختیم.

بهینه ‌سازی فرآیندهای کسب و کار و تحلیل سیستم ‌های مختلفِ دخیل در تولید محصول یا ارائه خدمت، وظایف بسیار حیاتی کارشناس فرآیندهای کسب و کار هستند.

درحالی‌که مدیر محصول با جهت ‌دهی به منابع و در نظر گرفتن محیط داخلی و خارجی درباره تولید محصول یا توسعه آن تصمیم ‌گیری می ‌کند.

در واقع، مبنای تلاش کارشناس فرآیندهای کسب و کار و به تبع آن، مدیر محصول فرآیندهای مختلف سازمانی هستند.

نویسنده: امیرمسعود مناف زاده

 

منابع

  • https://www.toptal.com/product-managers/lead-product-managers/product-manager-vs-product-owner-who-does-your-business-need
  • https://www.atlassian.com/agile/product-management/product-manager
  • https://theproductmanager.com/topics/product-management-roles-and-responsibilities/
  • https://www.practicaladultinsights.com/what-does-a-business-process-specialist-do.htm#comments

بیشتر بخوانید
مقالاتامیرمسعود مناف‌زادهاردیبهشت 18, 1401
مقاله را به اشتراک بگذارید:توییترفیس بوکپینترستلینکدین
253 چشم انداز
29 پسندیدن

آیا سازمان باید از نرم افزار BPMS استفاده کند؟

مقدمه

امروزه استفاده از سیستم‌های مدیریت فرآیندهای کسب و کار یا همان نرم افزار BPMS به ابزار مهمی برای باقی ماندن در عرصه رقابت تبدیل شده است.

کسب و کارها برای هم‌گامی با سرعت تحولات بازار اعم از انتظارات ذینفعان، فناوری و ریسک‌ها باید سیستماتیک کردن فرآیندها را در امکاناتی فراتر از اتوماسیون بجویند.

اما BPMS چه قابلیت‌هایی را به کسب و کارها می‌افزاید؟ تفاوت آن با BPM و اتوماسیون چیست؟ در این مطلب قصد داریم ضمن پرداختن به پاسخ چنین سؤالاتی، به مهم‌ترین سیستم‌های مدیریت فرآیندهای کسب و کار در سطح جهان اشاره کنیم و چرایی و اهمیت استفاده از BPMS را پس از مدل‌سازی در کسب و کار به‌اختصار توضیح دهیم. ما را همراهی کنید.

 

BPMS چیست؟

BPMS مخفف کلمات Business Process Management System به‌معنی «سیستم مدیریت فرآیند کسب و کار» است.

BPMS سیستمی است که به کسب و کارها کمک می‌کند تا در راستای تحقق اهدافشان، مجموعه فعالیت‌ها و وظایفی را طراحی، مدل‌سازی، اجرا و خودکار کنند و به‌طور مستمر بهبود بخشند.

این فعالیت‌ها و وظایف را که معمولاً می‌توانند توسط افراد و تجهیزات انجام شوند، فرآیند کسب و کار می‌نامیم. لذا می‌توانیم هدف نهایی BPMS را بهبود فرآیندهای کسب و کار بدانیم.

 

فرق BPMS و BPM چیست؟

شاید با خواندن تعریف BPMS بد نباشد به تعریفی از BPM و تفاوتش با BPMS اشاره کنیم. BPM یا همان مدیریت فرآیند کسب و کار، روشی ساختارمند برای ساده‌سازی عملیات و افزایش کارایی در کسب و کار است.

مجموعه چنین روش‌هایی غالباً برای شناسایی، مدل‌سازی، تحلیل، تصحیح، بهبود و استانداردسازی فرآیندهای کسب و کار با کمک اتوماسیون به کار می‌روند.

تفاوت BPM با BPMS این است که BPMS به سیستم‌هایی اشاره دارد که برای استقرار سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار در سازمان خریداری و استفاده می‌شوند. درحالی‌که BPM به خود مدیریت فرآیندهای کسب و کار اطلاق می‌شود.

 

فرق BPMS با اتوماسیون اداری چیست؟

 اتوماسیون اداری سیستمی است که تعاملات اداری معمولی روزانه کارکنان نظیر مکاتبات را طبق مقررات سازمانی به‌وسیله گردش کاری برنامه‌ریزی شده، فراهم می‌کند.

لذا این سیستم در بهترین حالت، برقراری ارتباطات کارکنان را در زمینه وظایف یا اقداماتشان و مکانیزم‌های ورودی نظیر فرم‌ها یا ورودی‌های سیستمی در سازمان بر عهده می‌گیرد.

درحالی‌که BPMS مجموعه‌ای از فناوری‌ها است که ابزارهای استخراج و مدل‌سازی فرآیند و موتورهای گردش کار و قوانین کسب و کار را در کنار ابزارهای شبیه‌سازی و آزمون برای مشاهده نحوه رفتار فرآیندها در خودش دارد.

لذا BPMS را می‌توانیم بستری فناورانه بدانیم که یکی از کارکردهایش اتوماسیون اداری است.

 

چرا سازمان‌ها بعد از مدل‌سازی باید از BPMS استفاده کنند؟ در غیر این‌صورت، ممکن است دچار چه مشکلاتی شوند؟

مدل‌سازی فرآیند کسب و کار به‌معنی مستندسازی فرآیندها، از بین بردن حدس و گمان درباره آن‌ها و اطمینان از این موضوع است که این فرآیندهای مستند مطابق با دستورالعمل‌ها و مقررات قانونی هستند یا خیر. مدل‌سازی فرآیند کسب و کار ارتباط فرآیندها را نیز مشخص و مستند می‌کند.

بنابراین، استفاده از BPMS پس از مدل‌سازی در سازمان باعث می‌شود تا الزامات اولیه سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار تأمین گردد و این سیستم بتواند فرآیندها را به‌درستی، بدون دوباره‌کاری و اختلال در مدیریت دانش به کار گیرد.

عدم رعایت این اصل باعث افزایش هزینه‌های زمانی و مالی ناشی از بازخوردگیری‌ها و بهبودهای بعدی خواهد شد.

 

نمونه‌هایی از BPMS های معروف

  • Comindware Tracker: این سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار، از رابط ترسیم فرآیندی بسیار ساده شده استفاده می‌کند که به صاحب فرآیند غیرفنی نیز امکان می دهد تا فرآیند را به ساده‌ترین شکل ممکن ایجاد کند. به وسیله این ابزار، خودکارسازی فرآیندهای انتها به انتها باعث صرفه‌جویی در هزینه نیروی انسانی و بهبود عملکرد از طریق کاهش هزینه عملیاتی برای سازمان می‌شود.
  • Appian BPM Suite: این ابزار بر طرح‌بندی‌های ساده تمرکز دارد که به روشن شدن توالی کار کمک می‌کند. این سیستم ویژگی‌هایی برای مدیریت پروژه‌ها نظیر مدیریت منابع و پروژه، ردیابی زمان، نوع همکاری‌ها و داشبورد گزارش‌گیری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. از دیگر مزایای این سیستم می‌توانیم به هدایت نوآوری، بهبود چابکی و نتایج فرآیندهای کسب و کار و مدیریت ریسک اشاره کنیم.
  • ai: این سیستم، نرم‌افزار مدیریت پروژه کسب و کار است که شامل شناسایی اهداف خاص و بلندمدت به‌همراه نتایج قابل اندازه‌گیری است که از آن می‌توانیم برای تعیین میزان پیشرفت فرد در راستای تحقق هدف استفاده کنیم. این سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار دارای داشبوردی واضح و با قابلیت حرکت آسان است که اهداف را به قطعات کوچکتر تقسیم می‌کند و چگونگی پیشرفت هر کاربر را نشان می‌دهد.
  • Emakin: این پلتفرمِ اطلاعات سازمانی به‌گونه‌ای طراحی شده است که محیطی برای مدیریت کردن انواع محتوای مرتبط با کسب و کار باشد. Emakin دارای ابزارهایی است که مدیران و کارکنان می‌توانند از آن‌ها برای ایجاد اپلیکیشن‌هایی با محتوا و پیکربندی‌های کم‌کد استفاده کنند.
  • webMethods Integration Platform: ویژگی‌های مستندسازی فرآیند این سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار، تصویری و بسیار انعطاف‌پذیر هستند. این سیستم ابزار مفیدی است که امکان می‌دهد چشم‌انداز کاملی از فرآیندتان داشته باشید.
  • Bizagi BPM Suite: کار با این سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار و ساخت فرآیند در آن بسیار آسان است. این نرم‌افزار ابزاری مفید برای مدل‌سازی تصویری است.
  • Oracle BPM: کنترل فرآیندها، تسهیل بهبود فرآیند و ارتباط بین فناوری اطلاعات و کسب و کار، نظارت بر عملکرد، امکان رصد فعالیت‌ها و استانداردسازی کار را می‌توانیم از مهم‌ترین قابلیت‌های این سیستم بدانیم. امکان گزارش‌گیری سفارشی در این سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار فراهم شده است.

 

با توجه به شرایط تحریم، استفاده از برخی سیستم‌های فوق در کشور ما در حال حاضر امکان‌پذیر نیست.

در شرایط فعلی، Bizagi BPM Suite، Oracle BPM Suite و Camunda از جمله سیستم‌های مدیریت فرآیندهای کسب و کار پراستفاده در کشورمان هستند.

 

نتیجه‌گیری

سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار (BPMS) یکی از ابزارهای بسیار کاربردی برای ساختارمند کردن فرآیندهای سازمانی است. خودکارسازی فرآیندهای تکرارپذیر از اصول اولیه سیستم‌های BPMS است.

با توجه به قابلیت‌های فراوان این سیستم‌ها و روند کاربرد آن‌ها در کشور ما، به نظر می‌رسد بیش از ترویج BPMS باید درباره BPM و تفاوت‌های آن با اتوماسیون اداری روشنگری کنیم.

بهترین کارایی سیستم مدیریت فرآیندهای کسب و کار پس از مدل‌سازی فرآیندهای کسب و کار حاصل می‌شود.

 

منابع

  • https://www.flowable.com/blog/key-benefits-of-business-process-modeling
  • https://thedigitalprojectmanager.com/tools/BPMS-bpm-software/
  • https://paperform.co/blog/BPMS/
  • https://www.realit.ca/blog/blog-post-forrester-gartner-idc
  • https://www.integrify.com/business-process-modeling/
  • https://www.ibm.com/cloud/blog/business-process-modeling
  • https://www.techtarget.com/searchcio/definition/Business-process-management-suite-BPMS
  • https://kissflow.com/workflow/bpm/what-is-BPMS/
  • https://www.sydle.com/blog/what-does-BPMS-mean-604f6e2c2dbf0411f26373ed/
  • https://www.bizagi.com/en/platform/modeler
  • https://www.gartner.com/peer-insights/home
بیشتر بخوانید
مقالاتامیرمسعود مناف‌زادهاردیبهشت 18, 1401
مقاله را به اشتراک بگذارید:توییترفیس بوکپینترستلینکدین
250 چشم انداز
33 پسندیدن

مدیر محصول با مالک محصول چه تفاوت­‌ها و اشتراکاتی دارد؟

مقدمه

یا توجه به نوظهور بودن مفهوم مدیریت محصول به شکل کنونی در کشور، به نظر می­رسد بهتر است پیش از آن که به ماهیت این مفهوم و ریشه­‌های آن بپردازیم، اشتراکات آن را با مفهوم رایج­‌تر مالک محصول نشان دهیم.

 

۱- چه ویژگی­‌های مشترکی بین مدیر محصول و مالک محصول وجود دارد؟

در صورتی که در سازمان تنها یکی از این دو مفهوم تعریف شده باشد، موارد زیر بر عهده نقش موجود قرار می­گیرد:

–        جمع‌­آوری و اولویت‌بندی نیازهای بازار و مشتریان سازمان؛

–        مطالعه و پژوهش بر روی راه­‌حل­‌های قابل ارائه به مشتریان؛

–        تهیه‌­ی نقشه راه محصول؛

–        مرجع و مبنای کارکنان قسمت‌های گوناگون به عنوان حامی مشتری نهایی؛

–        نظارت و اجرای آزمون­‌های سنجش رفتار و پذیرش کاربر بر روی محصولات؛

–        تهیه داستان­‌های کاربر و سفر مشتری در تماس با محصول.

نیاز به حضور مالک محصول به ویژه در سازمان­‌هایی که محصول دیجیتال توسعه می­‌دهند، بیش­تر حس می­شود؛ با این حال وجود هر دو نقش به صورت هم­زمان فواید بسیاری را نصیب سازمان می­کند. این مورد در ادامه و با بررسی تفاوت­‌های این دو با یکدیگر ملموس‌­تر خواهد شد.

 

۲- مدیر محصول چه کاری برای سازمان خود انجام می­دهد؟

مدیر محصول از طریق به انجام رساندن موارد زیر برای سازمان خود خلق ارزش می­کند:

–        تصویر کردن چشم انداز و استراتژی سازمان بر روی محصول؛

–        مدیریت نیازهای مشتریان و تعیین آن که در سند نیازهای بازار چه چیزی باید گنجانده شود؛

–        نظارت بر عدم انحراف محصول از اهداف تجاری سازمان به عنوان نماینده­ی مدیران سطح بالا؛

–        برآورده نمودن اهداف تجاری و رضایت مشتری از طریق نظارت بر دپارتمان­‌های مجری و این که چگونه مشکل بازار حل شود؛

–        به عنوان رهبر صفر تا صد محصول در شرکت عمل می­کند؛

–        مدیریت چرخه‌­ی حیات محصولات را از لحظه ایده­‌پردازی تا مرگ آن­ها؛

–        توسعه­‌ی سبد تجاری سازمان از طریق معرفی محصولات جدید، بهبود محصولات موجود و پیشنهادات ورود به حوزه‌های تجاری جدید؛

–        تعیین مدل درآمدی محصولات و مدیریت تغییرات و مانورپذیری محصولات در برابر آن­ها؛

–        تحلیل رقبای سازمان و پیش­بینی رفتار رقابتی آنان.

 

۳- مالک محصول چه کاری برای سازمان خود انجام می­دهد؟

مالک محصول یک نقش مهم و ضروری در چارچوب اسکرام است. هدف اصلی مالک محصول چابک، نمایندگی کاربر در تیم توسعه فنی است.

مسئولیت­‌‎های مالک محصول شامل موارد زیر است:

–        انتقال موارد توسعه فنی از بک­‌لاگ محصول به بک­‌لاگ اسکرام، شفاف­‌سازی و اولویت‌­بندی آن برای توسعه­‌ی فنی محصول؛

–        انتقال نیازها و دیدگاه‌­های مشتری به تیم توسعه‌­دهندگان؛

–        نظارت بر عملکرد تیم در خصوص توسعه و تحویل ویژگی‌­های محصول؛

–        اطمینان حاصل می­کند که داستان­‌های کاربر برای شروع کار آماده هستند؛

–        اطمینان حاصل می­کند که هر داستان دارای معیارهای پذیرش؛

–        نظارت بر انتشار نسخه­‌های محصول؛

هم­چنین، ممکن است از مالک محصول خواسته شود تا بر روی برخی از موارد زیر کار کند:

–        پرسوناها را به تنهایی یا همراه با تیم کارشناسان تجربه‌­ی کاربر ایجاد کند؛

–        نیازهای مشتری را کشف و ویژگی­‌های مرتبط با آن را برای برآوردن این نیازها در محصول تعریف کند؛

–        از کاربران در برابر مقاومت تیم توسعه­‌ی فنی حمایت کند؛

–        اولویت­‌بندی عیوب و اشکالات را انجام دهد.

 

۴- چرا باید در سازمان‌­ها مدیر محصول و مالک محصول در دو جایگاه مجزا باشند؟

برای پاسخ به پرسش بالا بایستی این مسأله را از یاد نبرد که مالک محصول عمدتاً در سازمان‌­هایی که با مفهوم چابکی در توسعه سر و کار دارند بیشتر خودنمایی می­کند.

نقش مالک محصول چابک به عنوان یکی از اعضای ضروری هر تیم اسکرام در فرهنگ توسعه­‌ی چابک نرم‌­افزار ایران شناخته شده است.

حقیقت این است که در بسیاری از تیم­‌های کوچک و استارتاپی مدیر محصول، نقش مالک محصول را نیز بر عهده می­گیرد. دلیل این مورد آن است که این تیم‌­ها و محصولات آن­ها در آن زمان نیاز به افراد مجزایی برای این کار ندارند و حجم کار پژوهشی و توسعه‌­ای چندان سنگین نیست. با این حال، در سازمان­‌ها  و برای محصولات بزرگتر چنین کاری سبب فشار سنگین بر مدیر محصول و انتظارات دشوار برای مدیریت نتایج می شود، زیرا مدیر محصول باید زمان مناسبی را  صرف درک نیازهای مشتریان و تحلیل محصول کنند. با توجه به آن که مالک محصول باید در حضور و دسترسی تمام وقت برای اعضای تیم توسعه­‌دهندگان باشد، درک عمیق از  مشتریان و پیشگیری از جانب‌داری نسبت به محصول توسعه­‌یافته ممکن نیست.

این همان تضادی است که هم­چنان برای بیش از 70 ٪ مدیران محصول و مالکان محصول در سازمان­‌های توسعه دهنده‌­ی محصول دیجیتال چالش­‌های سختی ایجاد می­کند.

در سازمان‌­های ایرانی عمدتاً مالکان محصول در سازمان فناوری/مهندسی قرار می­گیرند، در حالی که مدیر محصول بخشی از دپارتمان بازاریابی یا مدیریت پروژه است.

که در حقیقت هر دو مورد با توجه به تاریخچه­‌ی شکل­‌گیری مفهوم مدیریت محصول دیگر محلی از اعراب ندارد.

 

۵- یک سازمان چه زمانی به مدیر محصول نیاز دارد؟

پاسخ کوتاه این است: از زمان پیدایش سازمان. اما آیا در زمان تأسیس سازمان، نیازی به یک واحد جداگانه با محوریت مدیریت محصول در سازمان هست؟ خیر! با آن که کارکردها و فرآیندهای مدیریت محصول باید در ابتدای تأسیس یک سازمان در بطن آن تعبیه شود، نیازی به تعریف یک واحد مستقل و تمام­ عیار مدیریت محصول در سازمان نیست.

هرچند بهتر است برای سازمان­‌های محصول محور از همان ابتدا این واحد تعریف گردد. بهترین زمان برای تشکیل این واحد در سازمان­‌های نوپا، پس از شکل­ گیری هسته­‌ی اولیه دپارتمان­‌های سازمان و پیش از آغاز روند رشد آن است.

دیرترین زمان نیز پیش از بلوغ کامل ساختاری سازمان در هنگام رشد آن است.

 

۶- ارتباط مدیریت محصول با مدیریت پروژه و مدیریت فرآیندهای کسب و کار چیست؟

مفهوم مدیریت محصول بسیار وابسته به سطوح کلان فرآیندی یک سازمان است. از آن­جایی که بلوغ فرآیندی در یک سازمان متضمن آفرینش ارزش برای آن و مشتریانش است، مدیریت محصول یکی از نقاط راهبری برای پیشگیری از انحراف فرآیندی یک محصول پیش از وقوع آن و پیش­بینی تغییرات و ریسک­ های حتمی یا احتمالی است که سایه­‌ی آن­ها بر سر محصول به عنوان بخشی از سبد دارایی سازمان سنگینی می­کند.

حفظ و توسعه‌­ی ارزش ایجادی توسط محصولات وابسته به ارزش‌­آفرینی فرآیندهایی است که پیرامون آن شکل می­گیرد. همان­گونه که می­دانید، فرآیندهای آغازین مدیریت پروژه ورودی­‌هایی را از سوی کسب و کار دریافت می­‌کنند.

حقیقت آن است که با حضور مدیریت محصول در یک سازمان، خروجی­‌های فرآیندهای مرتبط با فازهای آغازین پیدایش محصولات به ورودی­‌های فوق متصل می­شود و به همین ترتیب، خروجی­‌های فرآیندهای پایان پروژه به ورودی فرآیندهای بازاریابی محصول متصل می­گردد.

براساس موارد بالا، به همان کیفیتی که در سازمان­‌های پروژه محور نیازمند نگاه فرآیندی به مفهوم مدیریت پروژه است، در سازمان‌­های محصول محور نیازمند این نگاه در مورد پروژه، محصول و طرح و برنامه و نهایتاً سبد (پورتفوی) سازمان است.

 

نتیجه گیری:

وابستگی ایجاد محصولِ ارزشمند به مدیریت فرآیندهای کسب و کار

همان­گونه که مدیریت ارزش در فرآیندهای کسب و کار سبب تعالی سازمان می­گردد، مدیریت ارزش در زیرمجموعه­‌های فرآیندی مدیریت محصول سبب رشد و تعالی سبد سازمان می­شود.

محصول زمانی ارزشمند تلقی می­شود که پس­آمدها (Outcome)، اهداف سازمانی را تأمین کند. مشکل بسیاری از سازمان­های ایرانی آن است که مدیریت محصول را متضمن خروجی پروژه می­دانند در حالی که خروجی پروژه­‌ها تنها ابتدای بخش مهمی از فرآیندهای مدیریت محصول است که در انتهای آنها ارزش مورد نظر متولد می­گردد.

سازمان­‌های ایرانی اگر می­خواهند تا مدیریت محصول منجر به ایجاد ارزش شود بایستی حاکمیت آن را بر سازمان­های مشارکت­‌کننده در توسعه محصول به رسمیت بشناسند و پیش­نیاز این حاکمیت، حاکمیت مدیریت فرآیندها بر کسب و کار سازمان است.

 

نویسنده:

عبدالله نجفی

 

بیشتر بخوانید
مقالاتامیرمسعود مناف‌زادهاردیبهشت 16, 1401
مقاله را به اشتراک بگذارید:توییترفیس بوکپینترستلینکدین
259 چشم انداز
27 پسندیدن

آیا برنامه‌نویسان تحلیلگران فرآیند خوبی هستند؟

مقدمه

ما در مقاله قبل به بازار کار مدیریت فرآیند اشاره کردیم و با آن آشنا شدیم. شاید در نگاه اول نتوانید بین کار برنامه‌نویس و تحلیل‌گر سیستم تمایزی قائل شوید.

مرز بین برخی تخصص‌ها بسیار باریک است. چرا اساساً باید تفاوت برنامه‌نویس با تحلیل‌گر فرآیند را بدانیم؟ برنامه‌نویس دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟ در این مطلب قصد داریم ارتباط این دو تخصص حیاتی سازمان را با پرداختن به تفاوت‌های آن‌ها، به اختصار توضیح دهیم. با ادامه مطلب همراه باشید.

 

برنامه‌نویس دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟

اصطلاحی است که می‌گوید: «برنامه‌نویسان باید کامای گمشده را پیدا کنند!». برنامه‌نویسان عمدتاً با کدها سر و کار دارند. آن‌ها می‌توانند صدها هزار کاراکتر بنویسند تا ویژگی کوچکی را در فرآیندی خلق کنند. اما به هر دلیلی ممکن است خطای آن را تشخیص ندهند.

مهم‌ترین کارهایی که برنامه‌نویس انجام می‌دهد را می‌توانیم در موارد زیر خلاصه کنیم.

  • بررسی مکرر سیستم‌عامل‌ها و نرم‌افزارها و اِعمال هرگونه تنظیمات لازم برای عملکرد مطلوب آنها
  • کدنویسی و راه‌اندازی برنامه‌های کامپیوتری بر روی چندین سیستم در کسب و کار
  • ساخت و استفاده از ابزارهای مهندسی نرم‌افزار به کمک کامپیوتر برای خودکار کردن برخی کدنویسی‌ها
  • انجام کلیه الزامات لازم برای راه‌اندازی سیستم‌های کامپیوتری خودکار از ابتدا تا انتها
  • همکاری با توسعه‌دهندگان نرم‌افزار برای ایجاد برنامه‌نویسی سازمان و طراحی الگوریتم‌ها
  • عیب‌یابی، اشکال‌زدایی و ارتقای نرم‌افزارهای موجود

 

وظایف اصلی تحلیل‌گر سیستم در کسب و کار چیست؟

پیش از آن‌که به تفاوت برنامه‌نویس با تحلیل‌گر فرآیند پی ببریم باید وظایف اصلی کارشناسان فرآیند یا همان تحلیل‌گران سیستم را بشناسیم. به‌طور خلاصه، مهم‌ترین وظایف تحلیل‌گر سیستم به شرح زیر هستند.

  • تحلیل‌گران سیستم در هسته راه‌حل‌یابی مسائل سازمانی هستند. مسئولیت اصلی آن‌ها این است که به‌عنوان رابط بین ذینفعان IT و غیر IT سازمان عمل کنند و نرم‌افزار، سخت‌افزار و سرویس‌های ابری صحیحی را طراحی یا راه‌اندازی کنند تا مشکلات کسب و کار حل شوند.
  • تحلیل‌گران سیستم معمولاً مسئول تحقیق درباره روندهای فناوری هستند. از جمله: طراحی و راه‌اندازی راه‌کارهای فناورانه سفارشی، ارتقای عملکرد سیستم‌ها و شبکه‌های کامپیوتری فعلی، آزمایش کردن سیستم‌های جدید و آموزش دادن کاربران نهایی شرکت در زمینه سخت‌افزار، نرم‌افزار و ابزارهای تخصصی آنلاین.
  • تحلیل‌گر فرآیند باید انتظارات مشتریان و سرپرستان را مدیریت کند. اکثر مدیران ایده‌ها و الزاماتی را مطرح می‌کنند، اما همیشه ممکن است محدودیت‌ها را درک نکنند. تحلیل‌گر فرآیند باید آن‌ها را با واقعیت روبرو کند.

 

آیا برنامه‌نویسان تحلیل‌گران فرآیند خوبی هستند؟

با توجه به وظایف هر یک از این دو تخصص در سازمان، اکنون می‌توانیم تفاوت برنامه‌نویس با تحلیل‌گر فرآیند را تشخیص دهیم. تا بدانیم جایگزینی این دو تخصص با یکدیگر چقدر ممکن است. در ادامه به مهم‌ترین تفاوت‌های آن‌ها اشاره می‌کنیم.

  • تحلیل‌گران سیستم و برنامه‌نویسان در چرخه عمر توسعه نرم‌افزار با یکدیگر همکاری می‌کنند، اما نقش‌های متفاوتی دارند. تحلیل‌گر فرآیند الزامات یک محصول نرم‌افزاری را جمع‌آوری، تفسیر و مستند می‌کند. درحالی‌که برنامه‌نویسان کد کامپیوتری را برای ساخت آن محصول می‌نویسند.
  • تحلیل‌گر سیستم برای درک الزامات محصول و فرآیندهای سازمان با همه ذینفعان صحبت می‌کند. با توجه به آنچه که تحلیل‌گر فرآیند به‌عنوان الزامات مستند کرده است، اعضای تیم طراحی و برنامه‌نویسان معماری محصول را ایجاد می‌کنند و ایجاد یا توسعه نرم‌افزار را برای تکمیل شدن کار توسط برنامه‌نویس تعیین می‌کنند.
  • تحلیلگران سیستم به مهارت‌های تحلیلی قوی برای خدمت‌رسانی مؤثر به سازمان‌هایشان نیاز دارند. لذا نقش تحلیل‌گر سیستم برای افرادی بهتر است که ترجیح می‌دهند مسئول یک فرآیند باشند. درحالی‌که نقش برنامه‌نویس برای کسانی مناسب است که تمایل دارند جزئیات فرآیندها را درک کنند.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل‌گران سیستم سیستم‌های کامپیوتری موجود سازمان را برای عیب‌یابی و بهینه‌سازی کارایی و ایمنی به کار می‌گیرند. آن‌ها ممکن است در صورت لزوم، فناوری‌ها و سیستم‌های جدیدی را معرفی کنند، نقش فناوری را در یک سازمان تغییر دهند و راه‌های جدیدی را برای انجام کسب و کار ارائه دهند. اما پس از تعیین طرح کلی، نوشتن عملیات مورد نیاز به شکلی مناسب برای کامپیوتر کاری است که برنامه‌نویسان می‌کنند. لذا هر دو تخصص را در چارچوب کار خودشان باید تحلیل کنیم.

چنانچه فردی برنامه‌نویس ماهری باشد به هیچ وجه نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که تحلیل‌گر سیستم خوبی باشد. مگر این‌که به ظرایف کاری تحلیل‌گران سیستمی با توصیفی که کردیم مسلط شود و بالعکس.


منابع

  • https://www.scientificamerican.com/article/system-analysis-and-programming-christopher-strachey/
  • https://online.maryville.edu/blog/systems-analyst-vs-software-developer/
  • https://blog.charisol.io/what-skills-does-a-software-developer-need-in-2018-93c5f099961a
  • https://analystanswers.com/business-analyst-vs-software-developer-whats-the-difference/
  • https://resources.workable.com/software-developer-job-description

بیشتر بخوانید

نوشته‌های تازه

  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت فاضلاب استان تهران
  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت پارس خودرو
  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت آبفا غرب تهران
  • مهندسی مجدد فرایندها یا BPR دقیقا چیست؟
  • مدیریت فرایندهای کسب و کار یا BPM چیست؟

آخرین دیدگاه‌ها

  1. رفیع نادری در ساعت هوشمند نقره ای
  2. کاوه معجری در هدفون بلوتوث
  3. حمید شبخیز در هدفون بلوتوث

بایگانی‌ها

  • فوریه 2023
  • دسامبر 2022
  • اکتبر 2022
  • می 2022
  • آوریل 2022

دسته‌ها

  • اخبار
  • مقالات
نوشته های اخیر
  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت فاضلاب استان تهران
    برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت فاضلاب استان تهران
    بهمن 21, 1401
  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت پارس خودرو
    برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت پارس خودرو
    بهمن 13, 1401
  • برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت آبفا غرب تهران
    برگزاری دوره مدلسازی فرآیند برای شرکت آبفا غرب تهران
    دی 9, 1401
دسته‌ها
  • اخبار3
  • مقالات8
برچسب ها
APQC BPM BPMS eTOM ITIL بازار کار مدیریت فرآیند برنامه‌ نویس برنامه‌نویسان تحلیلگران سیستم تحلیلگران فرآیند تحلیل‌گر سیستم تحلیل‌گر فرآیند سیستم مدیریت فرایند کسب و کار فرآیند فرآیندهای کسب و کار فرآیند های کسب و کار فرایند کسب و کار مالک محصول مدلسازی مدلسازی فرایند مدل های مرجع مدیر محصول مدیریت فرآیند مدیریت فرآیندهای کسب و کار مدیریت فرایند مدیریت محصول معماری فرایند نرم افزار BPMS کارشناس فرآیندهای کسب و کار کسب و کار
logotype

پیوندهای مفید

درباره ما

 

آموزش

مدیریت پروژه توسعه وردپرس استراتژی کسب و کار توسعه نرم افزار

نماد الکترونیک

تمامی حقوق برای بی‌پی‌ام‌یار محفوظ است.

ورود
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نشده؟ اکنون ثبت نام کنید
بازنشانی رمزعبور
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
ثبت نام
ورود با موبایل
ورود با ایمیل
قبلا عضو شده اید؟ اکنون وارد شوید
طراحی شده با